عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 57
نویسنده : حسینی
زخم عشق چند سال پیش در یک روز گرم تابستانی در جنوب فلوریدا، پسر کوچکی با عجله لبا­س­هایش را درآورد و خنده­ کنان داخل دریاچه شیرجه زد. مادرش از پنجره نگاهش می­ کرد و از شادی کودکش لذّت می برد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا می ­کند. مادر وحشت ­زده به طرف دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود. تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می­ کشید ولی عشق مادر به کودکش آنقدر زیاد بود که نمی­ گذاشت او بچه را رها کند. کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریادهای مادر را شنید. به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را کشت. پسر را سریع به بیمارستان رساندند .دو ماه گذشت تا پسر بهبودی نسبی بیابد. پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخن­ های مادرش مانده بود. خبرنگاری که با کودک مصاحبه می­کرد از او خواست تا جای زخم­هایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخم­هایش را نشان داد، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخم­ها را دوست دارم، اینها خراشهای عشق مادرم هستند.

:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: زخم عشق ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 81 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان حسینی و آدرس mohammadjavadhosseini.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com